در قسمت گذشته از زبان فرشته مجیب، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و متخصص حوزه قصهگویی، جنبهها و شیوههای قصهگویی، اثرات قصه گویی در رشد هیجانی و شناخت جنین، نوزاد و همینطور عناصر قصهگویی بیان شد. در این قسمت به آمادهسازی و ویژگیهای یک قصه و قصهگوی خوب میپردازیم تا با داستانی اصولی ضمن ساختن خاطرهای زیبا برای فرزندانتان، آنچه را که لازم است او بداند، بهطور غیر مستقیم از زبان شما بیاموزد.
انواع قصهگویی
ما برای قصه گفتن، روشهای مختلفی داریم. یک روش، قصهگویی با ابزار خاص است؛ کتابهای عروسکی انتشارات گاج از این دسته کتابها هستند. این کتابها هرکدام یک عروسک دستی (یا همان انگشتی) دارند که دست مادر یا کودک در آن میرود و چون این عروسکها راوی داستان هستند، میتوان با کمک آنها قصه را برای کودکان تعریف و به جذابیت آن اضافه کرد. هر حیوان عروسکی، در واقع نمادی برای بیان قصه است؛ زیرا در قصهگویی، باید طوری زمینهسازی کنیم تا کودک بهخوبی شنونده داستان باشد.
نام قصه خودش تعیینکننده محتوای قصه است. مثلا قصه «گربه شیطان و زرنگ»، داستانی است که موضوع آن مشخص و معلوم بوده و کودک کلیتی از آن دریافت خواهد کرد؛ ولی قصهای مثل «پیتر پن» یا «موش کوچولو» نامفهوم بوده و این موش کوچک یعنی چه؟ طبیعتا خیلی چیزها به ذهن خطور میکند. به همین دلیل باید زمینهسازی کنیم. ابزار دیگری که در این زمینه کارساز بوده، دستکش است که پنج انگشت شما حکم قهرمانان داستان را خواهد داشت.
گفتنی است کودکان سعی در تقلید از قهرمان قصه را خواهند داشت؛ به طوری که کارها و حرفهای قهرمانان در ذهنشان خواهد ماند. بنابراین دقت بیشتری در مورد شخصتپردازی قهرمان قصه خود داشته باشید.
یکی دیگر از این ابزارها، کارت قصهگویی است. برای اینکه بتوانیم از کتابهای پاره شده دوباره استفاده کنیم، آنها را روی مقوا میچسبانیم.
پردهخوانیهای قدیم ما هم به همین صورت بود. ما این کارتها را برای بچهها میخوانیم. (خوبی این کارتها این است که وقتی سواد خواندن پیدا کنند، این تصویرها را میگذارند و متن را میخوانند؛ یعنی میتوانند تطبیق بدهند) بعد از اینکه قصهها را به این صورت به بچهها گفتیم، کارتها را پراکنده میکنیم تا آنها مراحل بعدی قصه را کشف کنند. کودک باید یادش بیاید و یاد بگیرد اتفاقات، سلسله مراتب دارند. همچنین، میتوانیم تعدادی از این کارتها را که بیانگر چندین قصه هستند، در هم کنیم. بچهها قصههای مختلفی میسازند؛ یعنی قصه جدیدی میسازند. ما خودمان هم میتوانیم با بچهها کارت قصهگویی بسازیم؛ چرا که هدف نهایی در قصهگویی، این است که بچهها را قصهگو کنیم.
بایدها و نبایدها در قصهگویی
گاه برای قصهگویی، از روش مشارکتی استفاده میکنیم؛ یعنی از بچهها دعوت به همکاری میکنیم. بعد از قصه چه کار کنیم؟ در پایان قصه معمولا چند خطر وجود دارد: اول اینکه بعد از قصه بپرسیم، پیام قصه چه بود؟ این بدترین کار ممکن است. یک قصهگو هیچوقت نباید خداحافظی کند؛ چون ارتباط را قطع کرده است. قصهگو سکوت میکند و سکوت، خودش در اینجا زیباترین حرف است. بعد از قصه، بچهها را تشویق میکنیم تا به سؤالات، پاسخ دهند. سؤالات باید براساس ویژگیهای کودکان باشد. همچنین میتوان آنها را تشویق به نقاشی کرد؛ سپس از نقاشیهای خود کودکان کتاب ساخت. کودکان اغلب خمیر بازی میکنند و با خمیر شخصیتها را مجسم میکنند. آنها بعد از قصهگویی، فعالیتهای بسیاری در این زمینه خواهند داشت.
میتوانیم قصهای را ناتمام بگذاریم تا بچهها خودشان آن را تمام کنند. گاهی داستان را بدون اسم میگوییم و بچهها خودشان نامگذاری میکنند. این روشها و دهها روش دیگر، فرصت تفکر خلاقانه را به کودک میدهد.
کودک امروزی از قصه شنیدن چه میخواهد؟
در پایان باید توجه داشت که کودک امروز، نگاهش فرق کرده و نوجو است. بنابراین، میخواهد در روز زندگی کند. یک معلم با تجربه میتواند قصههای مختلف یا یکسان را با روشهای خاصی برای بچهها مطرح کند. مثلا میشود قصه شنل قرمزی را تعریف کرد و بعد از بچهها خواست تا بگویند که این قصه را به چه صورتی شنیدهاند؟ در همه این قصهها، هسته اصلی یک چیز است، فقط فرعیات آن به روز شده است. این کار در تمام دنیا رایج است؛ بنابراین با حفظ اصالت قصه قدیمی، دست به آفرینش تازه میزنیم. مجموعه داستانهای کلیله و دمنه و مجموعه داستانهای گلستان و بوستان سعدی نیز همین روش را در پیش گرفتهاند. داستانهای سنگین کلیله و دمنه به زبان سادهتر بیان شدهاند تا در عین حفظ جذابیت برای مخاطب امروزی، مفاهیم اخلاقی کهن ملی ما را برای آنها توضیح دهند.
برای خرید کتاب قصههای کودکانه تا ۵۰درصد تخفیف کلیک کنید