اگر یکی از اصلیترین نمودهای قرن حاضر را تلفیق شدن بسیاری از مسائل بدانیم، ادبیات نیز از آن بینصیب نمانده و با تلفیق سبکهای نوشتاری توانسته دل مخاطبان زیادی را به دست بیاورد. کازوئو ایشیگورو از نویسندگان شاخص ادبیات تلفیقی به حساب میآید که در ادامه به شرح مختصری از زندگی پرفراز و نشیب او و بهترین رمانهایش میپردازیم.
زندگی ایشیگورو
کازوئو ایشیگورو پنج ساله بود که خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کردند. پدر ایشی گورو چینی و مادرش ژاپنیتبار بود. آنها پیش از مهاجرتشان در ژاپن زندگی میکردند.
ایشی گورو که در رشته ادبیات انگلیسی و فلسفه نویسندگی خلاق تحصیل کرده بود، از سال ۱۹۸۰ قلم به نوشتن برداشت.
یکی از اولین داستانهایی که او نوشت و بر خلاف موضوع جالبش مورد قبول نمایشنامههای رادیویی بیبیسی واقع نشد، داستان «سیبزمینی و عاشقها» بود. این نمایشنامه داستان دختر و پسر جوانی است که در کافهای که ماهی و سیبزمینی میفروشد، کار میکنند. هر دوی آنها به شدت لوچ هستند و عاشق همدیگر میشوند، ولی هرگز وانمود نمیکنند که چشمشان چپ است. آنها در پایان داستان تصمیم میگیرند با هم ازدواج نکنند. پیش از آن، راوی در خوابی عجیب خانوادهای را میبیند که در گردشگاه ساحلی به سوی او میآیند. پدر و مادر لوچاند، بچهها لوچاند، سگ هم لوچ است، و میگوید خب ما خیال نداریم ازدواج کنیم…
اگرچه ایشی گورو هماکنون یکی از محبوبترین نویسندگان انگلستان و البته ادبیات معاصر جهان شناخته میشود، اما همانند بسیاری از نویسندگان (مانند مارسل پروست) که شاهکارهایی نوشته بودند اما آثارشان شناخته نمیشد، برای چاپ و معروف شدن آثارش آستین بالا زد. او خود را در کانون نویسندگان خلاق جای داد و شانسش را برای تبدیل شدن به نویسندهای نامدار امتحان کرد.
یکی از نکات جالب توجه در زندگی این نویسنده این بود که پی برد دقیقا چه میخواهد (نویسنده شدن). او همچنین فهمید که برای نوشتن ایدههای خلاقانه خود نیاز به دانستن اصول نوشتن داستان مثل زاویه دید، نحوه روایت داستان و … دارد، پس به طور جدی آموختن و سپس نوشتن را آغاز کرد. شاید همین ویژگی او باعث شد تا اولین رمانش با استقبال فوقالعاده و دریافت جوایز ادبی همراه باشد.
ایشی گورو؛ نویسنده شرقی یا نویسنده غربی؟!
اگرچه ایشی گورو تنها پنج سال اولیه زندگیاش را در ژاپن گذراند، اما میتوان اثراتی از فرهنگ ژاپنی را در آثارش پیدا کرد. شیوهای که والدینش از کودکی او را تربیت کردهاند، باعث شده تا او ارتباطش را با تاریخ و فرهنگ و مردمش نگاه دارد.
موفقیت نویسندههای ژاپنی یا ژاپنیتبار یادآور گفته اوئه، نویسنده دیگر این فرهنگ است: «ژاپنیها بدون شک خوب موتورسیکلت میسازند، کامپیوتر هم همین طور، اما ادبیات هم میسازند. ژاپن ادبیات کلاسیک دارد و اخیرا بر پایه ۱۲۰ سال تلاش، ادبیاتی نو ساخته است.»
ایشی گورو در گفتوگویی گفته بود که در نگارش آثارش تأثیر بسیار کمی از ادبیات ژاپنی گرفته است، اما به جای آن از سینمای ژاپن بهویژه آثار دو کارگردان سرشناس ژاپن یعنی «یاسوجرو اوزو» و «میکیو ناروسه» تأثیر پذیرفته است.
ایشی پس از کسب جایزه نوبل ادبیات در مراسم تقدیم جوایز گفت: «امیدوارم برخی از مضامین تاریخی و شیوه و رسوم حکومتداری و رفتار و منش مردم که در آثارم آوردهام، بتواند کمکی به حال و هوای این روزهای بشریت کند؛ چرا که ما وارد دورهای نامشخص از تاریخ جهان شدهایم.»
وی تلاش کرده تا خود را نویسندهای فراتر از مرزهای ملیتی بداند و علاقهمند به نوشتن داستانهایی است که بتواند با هر خوانندهای از هر گوشه از دنیا ارتباط برقرار کند؛ او میگوید: «من نویسندهای هستم که گرایش به نوشتن رمانهای بینالمللی دارم.»
«سارا دینیوس» دبیر آکادمی نوبل شیوه نوشتاری او را ترکیبی از سبک «جین آستن» و «فرانتس کافکا» با اندکی چاشنی از «مارسل پروست» توصیف میکند. بدین شکل کازئو ایشی گورو ارتباط و تلفیقی از ادبیاتهایی که ممکن است به نظر بیارتباط بیایند، برقرار کرده و با ترجمه بیش از ۴۰ زبان دنیا، مخاطبان بسیاری از سراسر دنیا برای خود پیدا کرده است.
جایزههای نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار
- جایزه وایت بِرد برای کتاب “هنرمندی از جهان شناور”
- جایزه بوکر برای کتاب “بازمانده روز”
- جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۷
- جایزه یابود وینفرید هولتبی برای کتاب “منظره رنگپریده تپهها”
- شوالیه ادب و هنر فرانسه
- نامزد دریافت جایزه بوکر برای کتابهای “وقتی یتیم بودیم” و “هرگز رهایم مکن”
- عنوان سیودومین نویسنده از میان ۵۰ برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ مجله تایمز
معرفی کتابهای کازوئو ایشی گورو
رمان تسلیناپذیر
این رمان را به خوابی در بیداری توصیف کردهاند. توصیفی جذاب از به همآمیختگی خواب و بیداری، تا حدی که گاهی نمیدانید آن چیزی که اکنون روایت میشود در زندگی شخصیت اصلی داستان اتفاق افتاده یا تنها بخشی از رؤیا یا کابوسهای اوست؟ حتی آن شخصیت واقعی است یا خیر؟ آیا او دیوانه است و نوشتهها، تنها هذیانها و ساختههای ذهنی او هستند؟ همانگونه که ناشر این کتاب در مقدمه آورده است، تسلیناپذیر رمان عدم قطعیت است، آغازی ناگهانی، پایانی ناگهانیتر، شخصیتهای این رمان و اتفاقات آن هریک به جای روشنتر کردن ماجرا، بر پیچوخم این هزارتو میافزایند. در این رمان داستانی تعریف نمیشود، بلکه گویی راوی، کابوسی را تعریف میکند که شاید به داستانی دیگر مربوط بوده است.
“رایدر” شخصیت اصلی کتاب که بزرگترین و مشهورترین پیانیست زنده جهان است، به شهری فرضی در اروپا دعوت شده تا کنسرتی اجرا کند. این شهر که از لحاظ فرهنگی دچار رخوت شده، امید زیادی به این کنسرت دارد تا جان دوبارهای بگیرد و به این دلیل از رایدر توقعات زیادی میرود و این انتظارات تا حدی بالا میشود که او را در هیئت یک نجاتدهنده با شمایل مسیح میبینند.
چیزی که این کتاب را خیلی خاص میکند، نحوه روایت منحصر به فرد آن است. نوعی شناوری بین روایت اول شخص یا همان زبان شخصیت اصلی داستان و همینطور شخص سوم یا همان دانای کل که همهچیز را میداند، در این کتاب دیده میشود. به عنوان مثال رایدر در بسیاری از صحنهها حضور ندارد، اما به راحتی و با دقت هر چیزی که در آنجا اتفاق افتاده، بازگو میکند و جالبتر آنکه حتی قادر به شنیدن مکالمات درونی افراد نیز است.
رمان بازمانده روز
این رمان روایت پیشخدمتی مسن به نام استیونز است که در خلال دو جنگ جهانی در حمایت از نازیها خدمت کرده است و هنگامی که فرماندهاش (دارلینگتن) میمیرد، جانشین او میشود. استیونز در این مدت به پیشنهاد رئیس جدیدش به شش روز مرخصی و با اتومبیل وی، برای سفری راهی وِست کانتری میشود تا میس کِنتن را ملاقات کند.
میس کنتن که پس از ازدواج با یکی از خدمه دارلینگتن از کار خود کناره گرفته است، چند سال پس از ازدواجش همسر خود را ترک میکند و طی نامهنگاری با استیونز قراری میگذارد تا یکدیگر را ملاقات کنند و درباره عقاید سیاسی خود درباره مسائل آن زمان به گفتوگو بنشینند.
در این میان عشقی شکل میگیرد که در طول داستان و به زبان غیر مستقیم از زبان استیونز روایت میشود.
ایشی گورو در این داستان با ظرافتهایی مثل مرور چندباره نامههای میس کنتن، در برانگیختن حس دلتنگی و همدردی در خواننده بسیار موفق عمل میکند.
لحن غالب در این داستان لحن رسمی و مضحک پیشخدمتی است که یک عمر ناچار بوده است در دایره زبان خشک و بیجانی که بیرون رفتن از آن در حد او نیست، حرف بزند و با این حال میخواهد عشق خود را بروز دهد. میتوان گفت که سراسر این داستان سلسله بیپایانی از کلیشههای فرسوده زبان نوکرمآب و اداری انگلیسی است.
این داستان سال ۱۹۹۳ به کارگردانی «جیمز آیوری» روی پرده سینما رفت و در هشت رشته از جمله بهترین بازیگر نقش اول زن برای «اما تامپسون» و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای «آنتونی هاپکینز» نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
رمان غول مدفون
این رمان که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، چند ماهی است که در میان کتابهای داغ بازار ایران قرار دارد و روایتی است از رازآلود بودن درباره گمشدن و گذشته.
راوی این کتاب که اول شخص است، با کم و کاستیها و اطلاعات ناکافیاش باعث میشود تا نسبت به آینده احساسات ابهامگونهای داشته باشد.
این رمان که در فضای بریتانیا در قرن شش میلادی میگذرد، فضایی پرجادو و ناامن است. در این میان زوجی که پسر خود را گم کردهاند، برای یافتن فرزندشان راهی سفر میشوند و در طول این سفر با شخصیتهای عجیبی روبهرو میشوند و در این سفر سحرآمیز نویسنده به برخورد شخصیتهای داستان با مفاهیم عجیب و مسحورکنندهای همچون زمان و قدرت آن میپردازد.
رمان شبانهها
ایشی گورو که به شدت به موسیقی علاقهمند است و شانس خود را برای فعالیت حرفهای در موسیقی آزموده، این کتابش را به پرداختن درباره موسیقی اختصاص داده است.
این کتاب پنج داستان دارد که هرکدام از آنها به نوعی با موسیقی در ارتباطند. این کتاب مملو از اسامی افراد و مکانهای مشهوری است که نوای موسیقی در آن جریان دارد و برای اهالی موسیقی نامهایی آشنا هستند. همچنین مورد دیگری که در این کتاب به صورت مشهود قابل توجه است، نوشتن از چهرههای جهانی ادبیات بوده که در حوزه موسیقی هم از چهرههای شاخص به حساب میآیند.
هرگز ترکم مکن
این رمان که سبکی علمی-تخیلی دارد و به عنوان بهترین رمان سال ۲۰۰۵ و همچنین در لیست صد رمان برتر انگلیسی زبان از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار گرفته است، از احساس شکنندگی انسان معاصر میگوید. شخصیتهای این رمان رفتهرفته به حقیقت دوران کودکی به ظاهر شاد خود پی میبرند؛ اینکه چرا موسسه هیلشم آنان را از کودکی پناه داده است و … .
داستان که از زبان پرستار ۳۱ سالهای به نام کتی اچ روایت میشود، در ابتدا روند کندی دارد که ممکن است تصور کنید با رمانی عادی مواجه هستید، اما در میان داستان شوکه خواهید شد؛ زمانی که متوجه میشوید کتی و دوستانش انسانهای واقعی نیستند و در واقع برای هدفی خاص شبیهسازی شدهاند!
این رمان قطعا میتواند یکی از بهترین تجربههای رمانخوانی شما باشد.
در سال ۲۰۱۰ از این داستان، فیلم سینمایی اقتباسی به کارگردانی مارک رومانک نیز ساخته و اکران شد.
خرید آثار «کازوئو ایشی گورو» با ۱۰ درصد تخفیف